بسم الله الرحمن الرحیم-نظریت شخصی است- یکتایی خداوند منان- 2در فلسفه الهی- وجود بدوقسمت تقسیم میشود واحد وکثیر واحد همه اش یک جز است کثیر ذات اش و وجوداش چند جز است ترکیبی است همه مخلوقات چند جزی هستند وجز تقسیم کثیر واقع میشوند اگرخداوندمنان کثیربود مخلوق است وخالق دارد- خداوند وجود بالذات است یعنی ذات اش همیشه بوده است- زیا ذات اش یک جز است وان جز بینهایت است-پس همیشه دوام دارد ودرخلق کردن مشکلی ندارد مگربخواهیم یک خدا راخلق کند ان خدای خلقی بالذات نیست خداگونه است ومخلوق است- بعضی گفتند میتوان یک خدای با علم وقدرت نسبی بالذات باشد استادهر ایت الله محمدحسین طبا طبائی رحمت الله علیهمیرماید ذات الهی بینهایت علم وقدرت دارد جزدیگر اگرباشدمانند خداوندبینهایت است نمیشود از ان جز صفاتی کم -کرد حال اگر چند خدا باشد درست مثلهم رفتار میکنند یعن عوالمی مانند یک دیگر دارند ولی چنین نیست پس یک خدا است- مسیحیت چون انزمان دردنیا بخصوص دراروپا خدایمرد وخدای زن وخدای بچه دریونان خدای مرد وگاهی زنی مقدس میشده وض من ازدواج باخدا -خدا میشد وبچه هم خدا میشده خواستند از انکشورها عقب نباشند درضمن یهود عزیر را خداکرد- ازیهود هم عقب نباشند-خداوند منان بعنوان پدر مطلق اشکالیندارد بهخدیانپدر میگفتند به شوهربودن خدا اشکال دارد- وسپس خدا یکروح خدای هم به حضرت عیسی علیه السلام داده است پس مخلوق است ان روح عیسی علیه السلام نمیشود مثلا به اسم روح میشود ولی حضرت عیسی علیه السلام برای ان روح عبادتی مدحی نکرد برای خداوندمنان ستایش مخصوص او است کهبهان حمد گفته میشود وبرای دیگران ممدوح است کهبعضی حمد پاین لقب دادندپس حضرت عیسی علیه السلام حداقل ان رو را باید ممدوح کند درحالیکه حضرت عیسی علیه السلام مداوم میفرماید پدر چنین گفت ویا ایمان شما مسائل حرکت کرد ویامن از پدرچنین خواستم ومانند ان اسمیاز خدایروح نیست اگر واقعا روخدای دارد باید یک دفعه بگوید اینمعجز ازان شخصی من است وازخداوندمنان چیزی دیگرنطلبد ویک سری عبادات مخصوص اان روح باشد ولی چنین نیست وان روح محلیاز اعراب ندارد وفقط شعاردادندکهوقتیکه حضرت عیسی علیه السلام در درصلیب میخکوبشد وایشان رحلت کرد ان روح الهی زنده بود همینکه از صلیب پایین امد دراطاقی گذاشتند وبعدمتوجه شدن حضرتمسیحعلیه السلامنیست وایشان زنه شد وبهخانه حواریون رفته وعده ای خواست ونصایحی کرده است وسپس بهاسمانعروج کرده است